بوسه تقدیر
نویسنده:
فریده شجاعی
امتیاز دهید
با صدای مهماندار هواپیما از عالمی که در ان غرق بودم بیرون امدم . مهماندار اعلام کرد که هواپیما هم اینک در فرودگاه بین المللی مهر اباد به زمین نشسته است . من که تشنه دیدن خاک وطنم بودم چشمانم را گشودم و بوی شهر را با تمام وجود استنشاق کردم ....
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بوسه تقدیر
چون این کتاب الان هم حق نشر داره و به خاطر قانون کپی رایت ، سایت مجاز نیست فایلش رو برای دانلود بزاره.
:stupid::((
اخه یعنی چی مگه الکیه
اصلا به درک میذاشت پدرش بیفته زندان
پدری که رو قلب و روح دخترش پا میزاره بایدم بیفته زندان
بعدشم حماقت پدر اون نباید باعث میشد سرنوشت نگین خراب بشه
شهاب یه مرد واقعی بود کسی که من تا به حال با شخصیتی مثل اون اشنا نبودم وقتی این کتاب واقعیه با این شخصیت پاکی که شهاب داشت با دلی که شکسته بود نگین حق نداشت یه ضربه دیگه بهش بزنه شهاب فرشته بود یه فرشته واقعی!
میدونید پول پدرش از بین میرفت چه حالا چه 10 سال بعد پول که باقی نمیمونه عشقه که واقعی میمونه
نمیدونم نگینی که واقعا وجود داره از اینکه از رو احساس تصمیم گرفته اینقدر ادم بی اراده و کم عقلیه که اسم کارشم گذاشته فداکاری
ادم اگه نیمه گم شدش رو پیدا کنه هیچوقت نباید از دستش بده
نگین اشتباه کرد یه اشتباه خیلی بزرگ
اخییییییییش داشتم می ترکیدم راحت شدم این حرفا رو زدم
خیلی دوس دارم از خانم شجاعی بپرسم الان وضعیت نگین و شهاب چجوریه؟الان کجان؟چی کار میکنن؟
من دلم نیومد تا اخر کتاب بخونم وقتی دل شهاب شکست دل منم شکست الهی بمیرم براش امیدوارم هرجا که هست سالم و خوشبخت و خوشحال و راضی باشه
همچنین امیدوارم نگینو شهاب پیش هم برگردن:((
سبک و صیاقش شبیه امانت عشق بود...
ولی آخراش خیلی گریه کردم بیچاره نگین...
اینقدر دختر بدبخت...
با این رمان ها فهمیدم راسته که نباید عاشق شد..!